loading...
مهارت معلمی
علی ارثی زاد بازدید : 149 دوشنبه 10 دی 1397 نظرات (0)

تعليم و تربيت موضوعي است كه از ديرباز توجه بشر به آن معطوف بوده است. آشكار است كه دانش آموزان بدون انگيزه لازم بهره اي از آموزش نمي برند اين مسئله را مي توان هم در محيط هاي آموزشي و هم با توجه به تحقيقات مشاهده كرد. پس علت اين كه در برنامه هاي تربيت معلم و دانشگاه ها كمتر به اين موضوع مهم پرداخته مي شود، چيست و چرا اين توجه اندك نيز اغلب در محدوده تحقيقات باقي مي ماند آيا مي توان فرض كرد كه معلمان نتايج چنين تحقيقاتي را به واقع در فعاليت هاي آموزشي خويش به كار مي گيرند.

علت تاليف كتاب هايي در اين زمينه اين است كه نقصاني كه در اين باره به طور كلي ديده است برطرف گردد. اگر بتوانيم دانسته هاي خويش را درباره انگيزش با روش هاي علمي معلمان هماهنگ سازيم به اهداف خود نائل شده ايم. در اين صورت است كه معلمان خواهند توانست از اين داده ها بهره لازم و كافي ببرند. نظر ما در اينجا بر دو مفهوم استوار است، كفايت شخصي يا كارآمد بودن و كنترل شخصي يا خودمختاري. با اين دو اصل در حوزه انگيزش انسان مواجهيم و پرسش مطرح اين است كه آيا كلاس درس را بايد با كدام روش اداره كرد معلم محوري يا دانش آموز محوري و يا تلفيقي از اين دو. در كلاسي كه با روش معلم محوري اداره مي شود بيشتر بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان توجه مي شود و در روش دانش آموز محوري توجه غالب بر استقلال دانش آموزان (خودمختاري) است بنابراين روش صحيح تلفيقي از اين دو مقوله است. روانشناسان و پژوهشگران درباره انگيزش انسان به دو نوع انگيزش بيروني و دروني اشاره مي كنند. انگيزش بيروني با هدف كسب پاداش و اجتناب از تنبيه همراه است ولي انگيزش دروني با تمايل دروني براي انجام موفقيت آميز يك تكليف همراه است. به طور مثال كسي كه درباره خود از احساس كفايت و خودمختاري برخوردار است، انگيزش دروني دارد. بنابراين در محيط هاي آموزشي معلمان بايد سعي كنند اين دو مورد را در دانش آموزان تقويت كنند.
بنابراين اصل اول بر اين است كه محيطي در كلاس ايجاد شود كه قابل پيش بيني باشد، دانش آموز بايد بداند كه طرح هاي معلم براي آينده چيست تا بتواند به خوبي بر دشواري ها پيروز شود. اصل دوم عبارت است از برقراري توازن ميان فعاليت هاي آسان و دشوار. دانش آموزان بايد با كارهاي آسان توانايي هاي جديدي را كسب كنند و اصل سوم عبارت است از تامين حمايت آموزشي لازم براي دانش آموزان. معلم نبايد تنها گوينده در كلاس درس باشد بلكه با سرمشق دهي، خرد كردن هدف تقسيم كار مي تواند به نتايج مطلوب برسد. ضمن آن كه دانش آموزان را نبايد با يكديگر مقايسه كرد بلكه عملكرد آنها را بايد با معيارهاي موفقيت مقايسه كرد. معلم كسي است كه فقط از عقل استفاده نمي كند چون فهميده است كه عقل به تنهايي قادر به تحليل همه امور نيست، بنابراين خميرمايه عشق را در كالبد عقل قرار مي دهد و تركيبي به نام خرد را از درهم آميزي عقل و عشق به وجود مي آورد؛ تركيبي كه شعر و شعور و پردازش است. بنابراين به همين علت است كه وقتي اهل هنر به سخن هنرمند گوش مي دهند بوي عشق را در كلام او به خوبي احساس مي كنند.

 

ايجاد روابط مثبت با دانش آموز

معلم واقعي كسي است كه مي تواند راهي به سوي دل ها بگشايد و علم را با ايمان و عقل را با دل پيوند زند، از اين رو راز موفقيت معلمان را نخست بايد در جذب دانش آموزان دانست يعني اين كه معلم بتواند اعتقاد و علاقه دروني آنها را به وجود آورد و رابطه روحي و معنوي با آنها برقرار كند تا آنجا كه حتي نگاه ها و اشاره ها و حالت هاي معلم نيز در آنها تاثير عميقي بگذارد و در تربيت شخصيت آنان منشا اثر شود.
عوامل جذب دانش آموزان هم عبارتند از: مقبوليت، محبوبيت و موفقيت. راه گشايش كلاس را بايد در مقبوليت معلم دانست. اگر شاگرد معلم را پذيرفت امكان تعليم و تربيت خواهد بود. علاوه بر مقبوليت، شخصيت معلم بايد دوست داشتني و دلنشين باشد و از نظر دانش آموزان محبوب. علاوه بر اين دو شرط بايد معلم با قوانين حاكم بر روح فراگيران خود آشنا باشد تا توانايي همدلي و همزباني با آنها را پيدا كند و نيز با تكنيك هاي آموزشي و تربيتي آشنا باشد و بتواند با استفاده از روش هاي صحيح آنان را به مقصد مورد نظر راهنمايي كند.
يكي از اهداف كار معلم بايد برقرار كردن رابطه مطلوب و دوستانه و حمايت كننده با دانش آموزان باشد. برخلاف برخي از معلمان كه مي گويند نبايد در روزهاي اول به روي بچه ها خنديد زيرا عقيده دارند كه احترام بايد از روي ترس باشد اما نظريه پردازان مي گويند در روزهاي اول به دانش آموزان نشان دهيد كه به آنها علاقه داريد و آنها مي توانند به شما اعتماد كنند. البته معلمان فكور آموزش را با شناخت دانش آموز آغاز مي كنند؛ انعطاف پذيرند و قادرند نقاط قوت و ضعف فراگيران را خود تشخيص دهند.


تشويق ابزار معجزه آسا
یكي از تمايلات دروني انسان اين است كه ميل دارد ديگران در قبال كارهاي نيك او را تاييد كنند و مورد تشويق قرار دهند، كسي نيست كه نيازمند تحسين و تاييد ديگران نباشد. البته با وجود داشتن منشا رواني اين ميل، انسان مي تواند با قدرت دادن به خود و استوار نمودن شخصيت خويش، خود را از تشويق بي نياز كند. در همين باره روان شناسان ثابت كردند كه چند دانش آموز در شرايط يكسان وقتي موفق ترند كه مورد تشويق قرار گيرند.
البته بايد سعي شود فراگير به تشويق عادت نكند و تشويق انگيزه كار نيك نباشد بلكه پاداش كار نيك باشد، چرا كه در اين صورت با از بين رفتن انگيزه، كار نيك هم تعطيل مي شود. تشويق نبايد هدف باشد بلكه وسيله اي براي رسيدن به هدف باشد. تشويق بايد به موقع انجام شود زيرا تاخير در آن اثرات نامطلوب دارد. علت تشويق نيز بايد مشخص شود، تشويق از همه كودكان هم به نحوي انجام شود، اما زياده روي نباشد كه به فرموده حضرت علي (ع): در مدح و ستايش كسي مبالغه و زياده روي مكن. البته تشويق در اشكال مستقيم و غيرمستقيم وجود دارد كه روان شناسان بر تشويق غيرمستقيم تاكيد دارند. تشويق مادي و معنوي نيز سفارش شده است. تشويق به شكل هاي مختلف مي تواند اعمال شود به طور مثال مي تواند گاهي به شكل در اختيار گذاردن وسايل مورد علاقه فراگير، گاهي يك نگاه محبت آميز و حاكي از سپاس، گاهي بردن به يك اردو، گردش دسته جمعي، گاهي دلجويي، آفرين گفتن، گاهي در آغوش كشيدن يا خريد يك وسيله علمي و تفريحي باشد، اما در همه حال بايد سعي شود كه جنبه رواني آن فراموش نشود به اين معني كه خود شخص، مشوق خود به خوبي ها باشد نه ديگري. اصولاً به علت اين كه فطرت انسان ميل به كمال دارد آن دسته تشويق ها و پاداش هايي كه جنبه روحاني و معنوي آن قوي تر است براي انسان شادي بخش تر است.


تنبيهات خفيف
تنبيه چون با ايجاد هراس همراه است موجب مي شود تا فرد تنبيه شده كنترل خود را ضعيف بشمارد كه مشخص شده است دانش آموزاني كه شديداً مورد تنبيه قرار مي گيرند دو عكس العمل نشان مي دهند اول آن كه مي آموزند كه ديگر انسان ها را مي توان از طريق تهديد كنترل كرد و دوم آن كه رفتارهاي پرخاشگرانه تقويت مي شود.
تجربه نشان داده اغلب تنبيه ها با هدفي فراتر از خجالت دادن كودك در نظر گرفته مي شود. درست است امروزه اشكال تنبيهي قديمي كمتر رايج است، اما تنبيهات امروزي به نحوي براي آزردن دانش آموزان صورت مي گيرد كه اغلب اثرات نامطلوب دارد. برخي از معلمان از والدين مي خواهند كه كودك را تنبيه كنند كه اين خود رابطه معلم و دانش آموز را دچار اغتشاش مي كند، بهتر است كاري كرد كه والدين غيرمستقيم در امر آموزش درگير شوند.
براي جلوگيري از اثرات زيانبار تنبيه، معلمان بايد از تنبيهات خفيف استفاده كنند. در واقع تنبيه بيشتر از آنچه واقعي باشد بايد نمادي باشد. يكي از راه هاي خفيف تنبيه استفاده از روش محروم كردن است. مثلاً دانش آموزي كه با مدادش نفر جلويي را اذيت مي كند بايد مدادش را گرفت و آخر ساعت برگرداند و يا از او خواست كه به آخر كلاس برود و آخر ساعت برگردد.

 

خلاصه ای از مقاله خانم هما کرک آبادی

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
اين وبلاگ به منظور شرکت در نوزدهمین پرسش مهر ریاست جمهوری طراحی شده است و در تلاش هستیم شما عزیزان را با جزئیات این پرسش آشنا سازیم.
علي ارثي‌‌زاد- استان آذربایجان غربی- شهرستان خوی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    وبلاگ«مهارت معلمی» را چگونه ارزیابی می کنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 42
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 61
  • باردید دیروز : 53
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 299
  • بازدید ماه : 969
  • بازدید سال : 4,798
  • بازدید کلی : 71,598
  • کدهای اختصاصی

    پشتیبانی